۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

حسام ال حملاوی: حالا وقت برانداختن مباركهای محل كار است

اصرار فعال كارگری مصر: حالا وقت برانداختن مباركهای محل كار است

ترجمه حبیب بكتاش

این مطلب اولین بار روز ٢٠ مه ٢٠١١ در روزنامه گاردین انگلیس منتشر شد. تیتر مطلب از گاردین است.

***

انقلاب علیه رژیم مبارك بود، اما آنچه كه تا اينجا ما قادر به انجام آن بوده‌ایم، برداشتن خود مبارك بوده است. كسانی كه حالا كشور را در دست دارند، ژنرالهای مبارك هستند كه ستون فقرات دیكتاتوری او از روز اول بوده‌اند.

بنابراین خیلی‌ها از پیشرفت مصر ناامید شده‌اند، ولی من كمتر چنین هستم بخاطر اینكه من هیچوقت انتظارات بالائی از قدرتگیری ارتش نداشته ام. اما دو چیز در طی صد روز گذشته در مصر تغییر كرده است كه به من امید می‌دهند و هر دو به این حقیقت مربوط است كه انقلاب ناتمام است. نکته اول اینست كه اعتصابات ادامه دارند. دوم اینست كه كارگران برای تأسیس اتحادیه‌های مستقل قدم برداشته‌اند كه به اعتقاد من "گلوله‌های نقره ای" برای هر دیكتاتوری هست.

در حال حاضر اقداماتی از طرف فعالین طبقه متوسط در دستور كار است تا حد و مرز برای این انقلاب تعیین كنند و مطمئن باشند كه انقلاب در محدوده فرمال نهادهای سیاستی باقی می‌ماند. به تویت مشهور وائل غنیم

(Wael Ghonim)

در پی سرنگونی مبارك نگاه كنید كه می‌گوید: "كار تمام است." من احترام زیادی برای غنیم و آنچه كه او برای مصر كرده است، قائل هستم؛ ولی او یك نوع خاصی از سیاست طبقه متوسط را نمایندگی می‌كند كه عقیده دارد كه "ممنون از زحمات شما، حالا سر كار برگردید، صد درصد انرژیتان را برای ساختن یك مصر جدید صرف كنید و دردسر ایجا نكنید." ارتش و رسانه‌ها این خط را پژواك می‌دهند و كارگران اعتصابی طمع كار و خودخواه جلوه داده می‌شوند.

اما مهمترین بخش هر انقلابی باید رهائی اقتصادی ـ اجتماعی برای شهروندان كشور باشد؛ اگر شما می‌خواهید فساد را از بین ببرید یا خرید رأی را متوقف كنید، باید دستمزد شایسته به مردم بدهید؛ آنها را از حقوق خود آگاه كنید و در شرایط اسفناك اقتصادی قرار ندهید. یك فعال طبقه متوسط می‌تواند به كار مدیریت خود برگردد اگر او فكر می‌كند كه انقلاب تمام شده است؛ اما برای یك كارگر حمل و نقل عمومی كه بیست سال صرف خدمت كرده است و تنها ١٨٩ پاند مصری در ماه دریافت می‌كند، نمی‌توانید از او بخواهید كه سر كار برگردد و به بچه‌های گرسنه خود بگوید كه وقتی ما یك دولت غیرنظامی داشته باشیم همه چیز درست خواهد شد.

بنابر این این فاز دوم انقلاب است: فاز تغییر اقتصادی ـ اجتماعی. كاری كه اكنون باید كرد اینست كه تحریر را به كارخانه‌ها ببریم، به دانشگاهها ببریم، به محل كار ببریم. در هر تك نهادی در این كشور مبارك كوچكی هست كه لازم است سرنگون شود. در هر نهادی شخصیتهائی از نیروهای امنیتی رژیم گذشته هستند كه لازم است سرنگون شوند. این افراد ضدانقلاب هستند. شاید ضدانقلاب بطور روشن با یك ساختمان فرماندهی مشخص سازمان یافته است، اما ما باید فرض بگیریم كه هر كس به رژیم سابق تعلق داشت و صاحب امتیاز بود تلاش خواهد كرد كه از آن امتیازات دفاع كند و بیشتر ناراحتی و بی قراری‌ای كه دور و بر خود می‌بینیم مربوط به این مسئله است.

نفرت عظیمی در طبقه كارگر به سیاستهای نئولیبرالی كه آنها را در عرض بیست سال گذشته به فقر كشانده بود وجود دارد، و مبارزه برای تغییر یك مبارزه هیجان انگیزی خواهد بود. شكی نیست كه قدرتهای غربی و پادشاهی‌های عربی كه از آنچه كه قبلا در مصر اتفاق افتاد عمیقا ناراضی هستند، حتی بیشتر از پیش از این تغییر هراس دارند. اما آنها هر چه فشار زیادتری بر روی خونتاهای نظامی بگذارند، فشار خیابان قویتر خواهد بود. مردم مصر در باره انقلاب خود هشیار هستند.*


هیچ نظری موجود نیست: