۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

سانسور، بی قید و شرط ممنوع!

اعتراض به ادمین های گروه ٢٥ بهمن ادمین های گروه ٢٥ بهمن: مطلب من تحت عنوان انقلاب علیه خشونت را برداشتید و مرا فورا بلاک کردید. توضیحتان به سایر اعضای این گروه چیست؟ اتفاقا در مطلب نوشته بودم که استدلال نمیکنید و بلافاصله به انگ زدن و تمسخر متوسل میشوید. نخواستم قبل از اینکه بار دوم بلاکم کنید قضاوتم را نوشته باشم. خیلی از مخالفین دیگر را هم بلاک میکنید. این کار شما آیا اقرار به شکست در بحث با منتقدین نیست؟ آیا تائید حرف من که جوابی برای منتقدین ندارید نیست؟ بارها تاکید کرده ام که یک خواست مهم مردم آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده است و شما یک بار از این خواست دفاع نکردید. با بلاک کردن دیگران اقرار میکنید که با این خواست مردم مخالفید. برای آزادی بیان چهارچوب تنگی گذاشته اید یعنی اساسا آنرا قبول ندارید و این تازه یکی از دهها خواست حداقل مردم است. سایر مطالبات اساسی مردم را هم تحمیل نمیکنید. همانطور که رهبران راه سبز امید قبول ندارند. اما مبارزه مردم، تظاهرات کردن و اعتراض کردن برای سرنگونی حکومتی است که ساده ترین آزادی های سیاسی مردم را سرکوب کرده است. بلاک کردن سرنگونی طلبان از این گروه به منزله دفاع آشکار شما از حکومت خامنه ای و شیوه برخورد حکومت به مخالفین است. شرم هم حدی دارد! چیا مسعودی ٢٢ اسفند دوستان عزیز مطلبی تحت عنوان انقلاب علیه خشونت را در صفحه ٢٥ بهمن گذاشتم و چون افشای اصلاح طلبان حکومتی بود بلافاصله ادمین های این گروه بلاکم کردند. خیلی های دیگر هم از این رفتار ادمین های این گروه شکایت دارند. اینها تحمل انتقاد را ندارند. امیدوارم دوستان دیگر به رفتار ادمین ها اعتراض کنند. اگر مایلید یادداشت فوق را در گروه ٢٥ یهمن کامنت کنید. پیشاپیش از شما تشکر میکنم. انقلاب علیه خشونت دوستان ادمین، مردم خشونت نمیکنند این حکومت است که خشونت و جنایت میکند اصلاح طلبان و از جمله ادمین های گروه های فیس بوکی آنها بطور آزار دهنده ای به مردم میگویند خشونت نکنید خشونت نکنید و با یک تیر سعی میکنند دو نشان بزنند. اولا، با بی انصافی تمام، خشونت را نه کار حکومت اسلامی و ارگانهای سرکوبش بلکه کار مردم میدانند. گوئی این مردم اند که مرتب دارند خشونت میکنند. اینها یک کلمه نمیگویند که سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و وزارت اطلاعاتی ها یا لباس شخصی ها عامل جنایت و ارگانهای سرکوبند. یکبار نمیگویند رهبر و مجلس و دولت عامل و سازمان دهنده خشونت علیه مردم هستند، یک سطر از اینها نمیبینید که گفته شود کل قوانین جمهوری اسلامی مملو از شنیع ترین خشونت علیه مردم است، از قانون اساسی که سند آشکار بیحقوقی مردم است تا قوانین مربوط به مجازات اعدام و سنگسار و شلاق و چشم درآوردن و دست و پا بریدن تا قوانینی که علیه زنان وضع کرده اند و قانون کار که سند بی حقوقی کارگر است و بر اساس آن میتوان رهبران کارگری را گرفت و شلاق زد تا سایر قوانین و مقررات این حکومت، اما تا دلتان بخواهد به مردم پند و اندرز میدهند که خشونت نکنید. واقعا وقاحت هم حدی دارد. خوب است که مطالب اینها به آلمانی و انگلیسی ترجمه نمیشود. وگرنه مردم دنیا هم متحیر میشدند که واقعا چه کسی خشونت میکند! اما نکته اساسی تر، رهنمود سازشکارانه ای است که به مردم میدهند و این دقیقا ناشی از هدف آنها است. کسی که تغییرات اساسی در نظام و حکومت نمیخواهد، انحلال بیت رهبری و مجلس اوباش و دولت و نیروهای سرکوب و قوه قضائیه را نمیخواهد، کسی که خواهان در هم شکستن در زندانها و آزادی عزیزان مردم نیست و اگر چهار نفر دوستان خودی اش را آزاد کنند کل مشکلش با حکومت حل میشود، کسی که کل هدفش پاسداری از قانون اساسی حکومت و بازگشت به دوره خمینی است، کسی که فقط کمی اصلاح در حکومت میخواهد و بس، حق دارد که مدام جلو تعرض مردم به این ارگانها را بگیرد و ضربه گیر حکومت شود. اما مردمی که قصد سرنگونی حکومت را دارند به این نصایح پا در هوا کاری ندارند. هم با هرچه دستشان بیاید در مقابل اوباش بیرحم و سرکوب نظام از خود دفاع میکنند و هم با همین روحیه خود را آماده میکنند که روزی قیام کنند و دم و دستگاه جنایت و ماشین سرکوب حکومت را خورد کنند و به بساط خشونت پایان دهند. شیوه های مبارزه مستقیما به هدف مبارزه مربوط است: دو هدف دو شیوه. هدف اصلاح طلبان حفظ نظام است پس تعرض را محکوم میکنند، حمله به مراکز رژیم را محکوم میکنند، همینطور که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را محکوم میکنند. اینها حتی شعار مرگ بر خامنه ای را هم محکوم میکنند. هدف مردم هم سرنگونی حکومت است. پس خود را برای در هم شکستن و نابودی آن آماده میکنند و به خود حق میدهند که نه تنها با سنگ و چوب بلکه اگر برای پیروزی لازم شد با هر وسیله و امکان دیگری که بتوانند به دم و دستگاه حکومت حمله کنند و آنها را در هم بشکنند. اگر حوصله داشتید ادامه اش را میتوانی در بلاگ نگاه کنی اما لابلای این پند و اندرزهای دلسوزانه برای نظام، یک حقیقت بزرگ خود را نشان میدهد. اینقدر فشار سرنگونی طلبی بالا است و این روحیه دست بالا دارد، اینقدر در میان مردم نفرت از کل حکومت و شعار مرگ بر خامنه ای و اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی عمیق است، و آنقدر همه مصمم اند که هم از خود دفاع کنند و هم هرجا لازم باشد و شرایطش فراهم شود تعرض کنند، که این آقایان مجبورند یک در میان رهنمود مسالمت صادر فرمایند. اما دوره این عنتربازی ها تمام شده است. مردم در خواست بحق خود برای سرنگونی بساط ظلم و ستم حکومت اسلامی تردیدی ندارند. اگر این آقایان تردیدی دارند اعضای همین گروه را نگاه کنند که چه روحیه رزمنده ای بر آنها حاکم است، اکثریت جوانان سبز را نگاه کنند که چگونه آتش خشم و نفرت از حکومت در میانشان شلعه میکشد، سری به کوچه های جنوب شهر تهران و حتی مرکز و شمال تهران بزنند و پای صحبت ده نفر بنشینند ببینند مردم چه اندازه به خون رهبران این حکومت تشنه اند. با کارگران نساجی های اصفهان و یا کارگران بیکار شده قائم شهری صحبت کنید، پای صحبت معلمان اصفهان و کرمانشاه و نجف آباد بنشینید، سری به شهرهای شیراز و اهواز یا رشت و مشهد و زاهدان بزنید، با چهار تا دانشجوی دختر و پسر صحبت کنید ببینید چگونه آتش خشم در میان مردم زبانه میکشد. نه آقایان، خیالتان راحت باشد. این حکومت رفتنی است. آب سرد بر خشم مردم نپاشید و ضربه گیر حکومت خامنه ای نشوید. و ایکاش مساله به همین جا ختم میشد. اینها دو هفته قبل طرح آوردند که به بسیجی ها و وزارت اطلاعاتی های باتوم بدست و تپانچه زیر بغل، گل و شیرینی داده شود! موقعی که در همین فیس بوک حمله جانانه ای علیه شان شروع شد این دلقک بازی را یواشکی و تا اطلاع ثانوی کنار گذاشتند. با نیروهای سرکوب با این زبان نباید طرف شد. باید آمادگی مردم را ببینند تا بترسند، تا ته دلشان خالی شود، تا بخشی از آنها که پیوند ضعیف تری با حکومت دارند جدا شوند و به مردم بپیوندند. چهار جا باید ضرب شستی از جوانان انقلابی نوش جان کنند تا هر دو نفرشان جرات نکنند به تجمع چند هزار نفره مردم حمله کنند. رهنمودهای اصلاح طلبان فقط نسخه شکست است. سعی میکنند مردم را از نظر فکری و سیاسی خلع سلاح کنند تا به اصلاح رژیم رضایت دهند اما پروژه اصلاح نظام و حفظ آن سالها است به تمام معنی شکست خورده است. یک تکته مهم دیگر را هم باید اضافه کنم و آن فرهنگ بحث کردن اینها است. دریغ از یک جو استدلال و بحث در میان اینها. جواب یک بحث را نمیدهند یعنی ندارند که بدهند و در نتیجه سعی میکنند با کاریکاتور کردن بحث ها و با تمسخر یا حتی منسوب کردن مخالفشان به رژیم، به اصطلاح دیگران را منکوب کنند. ما روش های اینها را هم افشا میکنیم. اما بی مایه گی و بی جوابی شان مایه خوشحالی ما است. بگذار تمسخر کنند و برچسب بزنند، جوانی که سرنگونی میخواهد، به دقت بحث ها را دنبال میکند و انتخاب میکند. در یک کلام بحث بر سر سرنگونی حکومت است. و کسی که سرنگونی میخواهد هم برای دفاع و هم برای تعرض آماده میشود و خود را از نظر فکری و سیاسی خلع سلاح نمیکند.
چیا یکی از اعضا صفحه فیسبوکی چه تهران چه قاهره، دیکتاتور باید بره
٢١ اسفند ٨٩
http://chiamasoudi.wordpress.com/

هیچ نظری موجود نیست: