این گزارش را امروز دوستی برایم فرستاده است که یک روز کهنه است اما بسیار زنده و تازه است:
من با دوستم به زیتون کارمندی رفتیم و توی خیابون اصلی منتظر شروع و شکل گیری هسته اولیه تجمع بودیم ولی هیچ تحرکی و صدائی توی خیابون اصلی نبود. به صورت اتفاقی توی خیابون های فرعی زمرد و زمزم متوجه تجمع قابل توجهی از همشهریا شدیم. ساعت حدود ٨ شب بود. قاطی جمعیت شدیم و طولی نکشید که از بقیه جاها هم عده ای خودشون را به جمع ما رسوندن و ٢٠٠ نفری شدیم و شروع کردیم به شعار دادن. استارت اولیه ٨ و ١٥ دقیقه زده شد. چندتا بسیجی (فکر کنم ٤ تا بودن) با موتور اومدن جلو و شروع کردن به گاز دادن. یکیشون اومد وسط جمعیت دو ترکه بود و نفر دوم یه کلاشینکف داشت که فکر کنم خالی بود. اونو به سمت ما نشونه گرفت. فکر میکرد مردم میترسن و فرار میکنن ولی کسی فرار نکرد فقط وسط خیابون رو خالی کردن. همینطوری با جمعیت به خیابون های دیگه رفتیم. با بلند شدن صدای شعار دادنها از کوچه و خیابون و خونه ها مردم متوجه شدن و به ما پیوستن به طوری که دیگه توی اون خیابون کوچیک جامون نمی شد. تعدادمون به ١٠٠٠ تا ١٥٠٠ نفر رسیده بود. اولین شعار مرگ بر دیکتاتور بود و یار دبستانی. همین یار دبستانی باعث شد همه شور بگیردشون بعدش شعار مبارک بن علی نوبت سید علی می دادیم.
به آخرین خیابون که رسیدیم تعداد زیادی بسیجی راه رو بستن و شروع کردن به تیر هوایی زدن و مردم هم به طرف اونا سنگ پرت کردن. بعد ساعت ٨ و ٤٥ بود که مامورای رژیم که اکثرشون نوجوون های زیر ١٨ سال بودند با دو ماشین شاسی بلند که آمبولانس بودن از پشت به ما حمله کردن و تعدادی رو گرفتن. مامورای نوجوون دخالتی نمیکردن و فقط چندتا بزرگتراشون شروع به سرکوب و دستگیری کردن. منو هم گرفتن اما با دخالت مردم آزاد کردن. یکی از دستگیر شده ها را همون شب آزاد کردن که می گفت وقتی گرفتنش تا بردنش توی ماشین می زدنش که چندتا از مامورا سر همین موضوع با هم درگیر شدن وهمین باعث شد دست از سرش بردارن. ساعت ٩ جمعیت پراکنده شد.
اولش که جمع شدیم بیشتر پسرای جوون بودیم اما کم کم همه تیپی بود زنها هم تعدادشون زیاد بود. و یکی شون لیدر بخشی از تظاهرات شد.
تعداد دستگیر شده ها رو دقیقا نمی دونم، خودم حدود ١٥ تا رو دیدم که گرفتن. ولی یکی که آزاد شده بود میگفت اون شب تعداد زیادی رو گرفتن بطوری که یکی از زندان ها دیگه جا نداشته و می خواستن بیشتر از ظرفیت پرش کنن یا بقیه رو به زندان قدس که مال جرائم مواد مخدر و معتادینه بفرستن که همین باعث اختلاف بینشون شده بود.
در نقاط دیگه زیتون کارمندی هم درگیری شده بود و کیان پارس هم تو خیابون های ٧ و ١٧با مردم درگیر شده بودن.
تنظیم گزارش از چیا از اعضا صفحه فیسبوکی چه تهران چه قاهره دیکتاتور باید بره
٢٦ اسفند
من با دوستم به زیتون کارمندی رفتیم و توی خیابون اصلی منتظر شروع و شکل گیری هسته اولیه تجمع بودیم ولی هیچ تحرکی و صدائی توی خیابون اصلی نبود. به صورت اتفاقی توی خیابون های فرعی زمرد و زمزم متوجه تجمع قابل توجهی از همشهریا شدیم. ساعت حدود ٨ شب بود. قاطی جمعیت شدیم و طولی نکشید که از بقیه جاها هم عده ای خودشون را به جمع ما رسوندن و ٢٠٠ نفری شدیم و شروع کردیم به شعار دادن. استارت اولیه ٨ و ١٥ دقیقه زده شد. چندتا بسیجی (فکر کنم ٤ تا بودن) با موتور اومدن جلو و شروع کردن به گاز دادن. یکیشون اومد وسط جمعیت دو ترکه بود و نفر دوم یه کلاشینکف داشت که فکر کنم خالی بود. اونو به سمت ما نشونه گرفت. فکر میکرد مردم میترسن و فرار میکنن ولی کسی فرار نکرد فقط وسط خیابون رو خالی کردن. همینطوری با جمعیت به خیابون های دیگه رفتیم. با بلند شدن صدای شعار دادنها از کوچه و خیابون و خونه ها مردم متوجه شدن و به ما پیوستن به طوری که دیگه توی اون خیابون کوچیک جامون نمی شد. تعدادمون به ١٠٠٠ تا ١٥٠٠ نفر رسیده بود. اولین شعار مرگ بر دیکتاتور بود و یار دبستانی. همین یار دبستانی باعث شد همه شور بگیردشون بعدش شعار مبارک بن علی نوبت سید علی می دادیم.
به آخرین خیابون که رسیدیم تعداد زیادی بسیجی راه رو بستن و شروع کردن به تیر هوایی زدن و مردم هم به طرف اونا سنگ پرت کردن. بعد ساعت ٨ و ٤٥ بود که مامورای رژیم که اکثرشون نوجوون های زیر ١٨ سال بودند با دو ماشین شاسی بلند که آمبولانس بودن از پشت به ما حمله کردن و تعدادی رو گرفتن. مامورای نوجوون دخالتی نمیکردن و فقط چندتا بزرگتراشون شروع به سرکوب و دستگیری کردن. منو هم گرفتن اما با دخالت مردم آزاد کردن. یکی از دستگیر شده ها را همون شب آزاد کردن که می گفت وقتی گرفتنش تا بردنش توی ماشین می زدنش که چندتا از مامورا سر همین موضوع با هم درگیر شدن وهمین باعث شد دست از سرش بردارن. ساعت ٩ جمعیت پراکنده شد.
اولش که جمع شدیم بیشتر پسرای جوون بودیم اما کم کم همه تیپی بود زنها هم تعدادشون زیاد بود. و یکی شون لیدر بخشی از تظاهرات شد.
تعداد دستگیر شده ها رو دقیقا نمی دونم، خودم حدود ١٥ تا رو دیدم که گرفتن. ولی یکی که آزاد شده بود میگفت اون شب تعداد زیادی رو گرفتن بطوری که یکی از زندان ها دیگه جا نداشته و می خواستن بیشتر از ظرفیت پرش کنن یا بقیه رو به زندان قدس که مال جرائم مواد مخدر و معتادینه بفرستن که همین باعث اختلاف بینشون شده بود.
در نقاط دیگه زیتون کارمندی هم درگیری شده بود و کیان پارس هم تو خیابون های ٧ و ١٧با مردم درگیر شده بودن.
تنظیم گزارش از چیا از اعضا صفحه فیسبوکی چه تهران چه قاهره دیکتاتور باید بره
٢٦ اسفند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر