اینهم گزارشی دیگر از یکی از خبرنگاران شریف انقلاب علیه جمهوری اسلامی.
گزارش رو دیشب دیروقت برام فرستاد. موقعی که از بازداشت آزاد شده بود. اما گزارشش ناقص بود. امروز محبت کرد و گزارش را تکمیل کرد.
اینهم مثل دوست شیرازی مون تجربه خبرنگاری نداره. اما بسرعت یاد میگیره. همین که انگیزه شو داره، و خودش در کوران حوادثه گزارشاتش هم واقعی و زنده س. با اینکه سابقه آشنائی مون زیاد نیست اما با تمام وجود به او و حرفهایش اعتماد دارم. همکاری ما تازه شروع شده و مطمئنم که منبعد گزارشات بیشتری از او خواهیم داشت.
گزارش شیراز مورد استقبال گرم خیلی از عزیزان قرار گرفت. نامه های محبت آمیزی رسید که همه را برای دوست شیرازی فرستادم. دوست عزیزی هم زحمت کشید و آنرا به انگلیسی ترجمه کرد که به دوستان غیر ایرانی و رسانه های غیر فارسی برسد. با سپاس فراوان از این دوست عزیز.
امیدوارم دوستان بیشتری از لحظات مبارزه شکوهمندشان گزارش بفرستند. تمام لحظات این مبارزه باید فورا به گوش همه برسد و در دل تاریخ ثبت شود.
با تقدیر از این خبرنگار تازه کار
چیا مسعودی
١١ اسفند
تهران، ١٠ اسفند
ساعت ٤ و ٣٠ دقیقه عصر، کمی بالاتر از میدان انقلاب اوباش نیروی انتظامی حمله کردن و تعداد قابل توجهی از بچه ها رو گرفتن. هنوز تظاهرات شروع نشده بود و شعاری هم در کار نبود. داشتیم قدم میزدیم اون حوالی که به چنگ نیروی انتظامی افتادیم. میخواستن ما رو سوار ون کنن و ما مقاومت میکردیم. با مشت و باتوم به پهلو و کمر و دست و پا و بعضا حرفهای رکیک و فحاشی همه مون رو سوار ون کردن. چند ساعت بعد که اوضاع آرومتر شد چند تا ون دیگه هم با تعدادی از بچه هائی که در نقاط مختلف دستگیر شده بودن به ون ما ملحق شدن و بعد همه را سوار اتوبوس کردن و بردن خیابان وزرا. اتوبوس پر شده بود.
در خیابان وزرا خیلی اذیت کردن. بعضی شون تهدید میکردن، میگفتن ولتون نمیکنیم. فحاشی میکردن. بعضی شون هم برخوردشون فرق داشت و دلداری میدادن. بعد تعهد گرفتن و حوالی ساعت ١٢ شب آزادمون کردن. نمیدونم همه آزاد شدن یا نه. تعداد دخترا بیشتر از پسرا بود. روحیه بچه ها بالا بود.
فقط نگفتن که این فحش ها رو در کدام آموزشگاه و کدوم مکتب یاد میگیرن
گزارش رو دیشب دیروقت برام فرستاد. موقعی که از بازداشت آزاد شده بود. اما گزارشش ناقص بود. امروز محبت کرد و گزارش را تکمیل کرد.
اینهم مثل دوست شیرازی مون تجربه خبرنگاری نداره. اما بسرعت یاد میگیره. همین که انگیزه شو داره، و خودش در کوران حوادثه گزارشاتش هم واقعی و زنده س. با اینکه سابقه آشنائی مون زیاد نیست اما با تمام وجود به او و حرفهایش اعتماد دارم. همکاری ما تازه شروع شده و مطمئنم که منبعد گزارشات بیشتری از او خواهیم داشت.
گزارش شیراز مورد استقبال گرم خیلی از عزیزان قرار گرفت. نامه های محبت آمیزی رسید که همه را برای دوست شیرازی فرستادم. دوست عزیزی هم زحمت کشید و آنرا به انگلیسی ترجمه کرد که به دوستان غیر ایرانی و رسانه های غیر فارسی برسد. با سپاس فراوان از این دوست عزیز.
امیدوارم دوستان بیشتری از لحظات مبارزه شکوهمندشان گزارش بفرستند. تمام لحظات این مبارزه باید فورا به گوش همه برسد و در دل تاریخ ثبت شود.
با تقدیر از این خبرنگار تازه کار
چیا مسعودی
١١ اسفند
تهران، ١٠ اسفند
ساعت ٤ و ٣٠ دقیقه عصر، کمی بالاتر از میدان انقلاب اوباش نیروی انتظامی حمله کردن و تعداد قابل توجهی از بچه ها رو گرفتن. هنوز تظاهرات شروع نشده بود و شعاری هم در کار نبود. داشتیم قدم میزدیم اون حوالی که به چنگ نیروی انتظامی افتادیم. میخواستن ما رو سوار ون کنن و ما مقاومت میکردیم. با مشت و باتوم به پهلو و کمر و دست و پا و بعضا حرفهای رکیک و فحاشی همه مون رو سوار ون کردن. چند ساعت بعد که اوضاع آرومتر شد چند تا ون دیگه هم با تعدادی از بچه هائی که در نقاط مختلف دستگیر شده بودن به ون ما ملحق شدن و بعد همه را سوار اتوبوس کردن و بردن خیابان وزرا. اتوبوس پر شده بود.
در خیابان وزرا خیلی اذیت کردن. بعضی شون تهدید میکردن، میگفتن ولتون نمیکنیم. فحاشی میکردن. بعضی شون هم برخوردشون فرق داشت و دلداری میدادن. بعد تعهد گرفتن و حوالی ساعت ١٢ شب آزادمون کردن. نمیدونم همه آزاد شدن یا نه. تعداد دخترا بیشتر از پسرا بود. روحیه بچه ها بالا بود.
فقط نگفتن که این فحش ها رو در کدام آموزشگاه و کدوم مکتب یاد میگیرن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر